او سرسخت ترین مخالف ما بود که سدراه عشق پاک ما شده بود
البته برادرم هم کمی مخالف بود ولی مخالفت محمد از روی حسادت بود
چون با جواد هم سن بودند وهم بازی کودکی ولی محمد درس را رها کرده بود
وبه شغل آزاد رو آورده بود اماجواد درس میخوند گواهی نامه داشت
نیمی از خدمتش رو انجام داده بود
وبه خاطرقبولی در دانشگاه مرخصی تحصیلی گرفته بود.
از نظر فامیل مورد اطمینان ودوست داشتنی بود.
ولی محمد پسر شروری بود و هیچکدوم ازمواردی که جواد داشت رو نداشت.
هنوز مجرد بود ونمیخواست من که کوچکتر از اون بودم زودتر ازدواج کنم.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: